مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

لابلای کتابها میگشت

راست راه میرفت

باغرور نه اما

باوقار بلکه

عادت داشت لبه پایین کتش را بگیرد وقدم بزند

کتابخانه دانشگاه پرینستون را تورق میکرد

کتابی باجلدی چرمی نگاهش را ربود

اولین عبارت که بچشمش خورد

میخکوب شد

  • منور الفکر
از قدیم میگفتند که
آخرالزمان چنین است وچنان است
فساد زمین ودریا را مسخ میکند
زنان عریانند هرچند لباس برتن دارند
احکام خدا اجرا نمیشود
دین خدا مظلوم ومهجور
اسیر تحریف وبدعت میشود
آه از نهاد کل مخلوقات عالم بلند میشود
وبسیاری دیگر...
اما
حرفهای کمترشنیده دیگری هم این میانه ها هست
  • منور الفکر

گاهی دلم تنگ میشود

چنان که راه نفس بسته میشود

میدانی

سینه دیگر کفاف "نگین مشت" گره کرده خونین درفلاخن ش را نمی دهد

قلب, قفسش تنگ میشود

واین نه آن معنی است که بزرگ شده ام

که یعنی

  • منور الفکر

چند سال پیش، شام غریبان مولا

تنها ودر تاریکی نشسته

روضه را می شنیدم

ذکر آن سخت ترین واقعه در روز دهم برای حضرت حجت

روضه اسارت عمه...

اندیشیدم با چه عمه را کمک دهم

  • منور الفکر

... سر قبری وسنگ قبر برایم نسازید وقبربسیار ساده وگلی با یک تکه حلبی کوچک نباتی بگذارید

تا یادتان همیشه باشد که هنوز حلبی آبادها وروستاهای دورافتاده مان؛ مادران وخواهران وبرادران وپدرانمان حسرت غذای روزانه را میکشند.


بخشی از وصیت نامه

شهید مهندس محمد فتح علی زاده

  • منور الفکر
سویِ سبزیِ سینه
 نگاهم را رنگ میزند
سَر بلند میکنم
افق
سبز و سرخ در خود می پیچد

گردی عظیم
 آستانِ آسمان را مشوش ساخته
صوری نافذ
 نواخته میشود
قلب بَل جان
در
قفسِ تن بال و پَر میزند

دنیا در استخوانِ گلو جمع میشود

  • منور الفکر

گناه کیست؟
اگر بودید هنوز؛ بازهم کسی جرات داشت سر یادگاری دوستان شهیدتان معامله کند؟
گناه کیست؟
من؟ ما؟ کم شبیه شما شدیم چون؟
یا شما؟ که هوای رفتنتان غوغا بود در سر؟

  • منور الفکر

اشتباه نکن!
این صدای فریادِ جاروی رفتگرِ خسته
 بر تنِ کسالت بارِ خیابان های نه چندان پاک نیس

صدای پاهای بی رمق من ند اینان؛
 که تنهایی اش را برسرِ برگ هایِ خشکِ
از چشمِ درختِ همسایه افتاده تلافی میکند
  • منور الفکر