مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

بعد از آن

دوره8-47 روزه

ایشان

به منزل موقتشان

در خیابان دربند

منتقل شدند.

  • منور الفکر

در قم که بودند

وقتی از پله های منزلشان بالا رفتند

که مردم را ببینند وپاسخگو باشند,

سینه یشان درد گرفته بود.

  • منور الفکر

مردانی

در این سرزمین

و

حتی

نزدیک تر

در دیار من اند

که

تسلای خاطرند

  • منور الفکر

قرار نیست

حرفی بزنم

فقط باید

خودم را

بخورم

مثل

سیب کالی که

ترشی اش

ضعف می آورد

و

سفتی اش

درد دل

و

پلمپِ فک

و

تازه

اگر

زبان ت را هم

گاز بگیری

بیشتر شبیه می شود!


اصلا

می خواستم

مدتی نباشم


اما

وقتی

اردی بهشت

بخواهد

رنگ

پاییز و

سیاهی زمستان

بگیرد


نمی شود

فقط

نشست

و

نگاه کرد


شاید هم

اصل ش

همین است

که

بنشینی

و

زل بزنی

و

سیب کال

درد ت را

خودت

در تنهایی ات

سَق بزنی...



انگار

چندوقتی

یادم رفته بود

که

دمِ

آمدنم

آمده بود

سه بار مکرر


...

بنشین برلب جوی وگذر عمر ببین

کاین اشارت زجهان گذران مارا بس

...


کاش

او که باید

میدانست

فال هندوانه آمدنم

چنین پایان میگرفت


یار با ماست, چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان, مارا بس


خوشا وصل

شه حافظیه

در دامان بهارنارنج ی 

ماهِ بی فروغ م

آنگاه که دانستی

به احسنتم الحالات

و

زمزمه ات کلون این کلبه آشوب زده ست

این جانِ آشفته


از در خویش خدا را به بهشتم مفرست

که سرکوی تو از کون ومکان, ما را بس


حافظ از مشرب قسمت گله نا انصافیست

طبع چون آب و غزل های روان, مارا بس


باور مظروف

شایسته ای نیست

برای آنکه

غیری بداند

چه در نهایت کمال

بر تارک من

نشسته است

نقره فام

سرانگشت

قریحه خواجه مقرب...


وقتی

مرا بدنام

محبتی

نشان کرد

و

از آستان ی بدورم داشت

پیش از عنان گیری هر

اختیار


من وهم صحبتی اهل ریا دورم باد

از گرانان جهان, رُطل گران, مارا بس


و

مرا

که غافل ماندی

از

همه سر الاسرار


قصر فردوس بپاداش عمل می بخشند

ماکه رندیم وگدا, دیرمُغان, مارا بس


مرا مشغول داشتی به دنی بازارت و

چیدن ز سر گرفتی

حتی

وقعی ننهدی بر

خسته جانی که

 به نیمه راه

کشانده بود

تمناهای بی حاصل را


وسپردی ام به


نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان

گر شما را نه بس این سود وزیان, مارابس


ومن

کجا و

آن

گلعذاری زگلستان جهان, مارابس

زین چمن سایه آن سرو روان, ما را بس


شاید

همین

یک بار

تیرت به خطا

رفته است

و

اشاره ات به

غیر راه

خرده مگیر

بر این بی جان

خواجه تنها...



  • منور الفکر
جون جونوم علی ه
آرامِ جونوم علی ه
اونی که دوسش داروم
وِرد زبونوم علی ه
علی علی میگه دلم
نادعلی میگه دلم



هنوز طنین صدایش
از حوالی قلب م
بگوش میرسد
  • منور الفکر

عَطاسانم

همه

مست بودند


سوسوی آن چراغ ها

که باید

جار میزدند

امنیت داشته هایم را

کور و خاموش بود

  • منور الفکر

استیصال

گاهی

آدم

آرزوی بزرگ بودن دارد

بزرگ وبزرگ تر

هرچه بزرگ تر, بهتر

  • منور الفکر

امام رضا(ع)

حالت اصلا

جای گفت ندارد


دلت هم...


این می شود

که

حیران میمانی

چرا خوانده شده ای


حتی عهد میکنی باخودت

که...

  • منور الفکر

گاهی

فرصت گیرم

می آید

و

می نشینم

پای عکس ها وبچگی هایم

پای آن جوی که

گذر عمر

از سینه زلال ش

پیداست

  • منور الفکر

پچ پچی خبیث

در زاویه های اتاقی شیشه ای

می پیچد


اندکی بعد

  • منور الفکر