مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
هوا
خیلی خوشرنگ است...
و
هوا
خیلی هم سرد است...

کاش این سرخاب سفیداب آسمان
یک امشب
فایده کند
و
بله را بگیرد
بالاخره

کاش
امشب را
عروس کند...


تا
من
باز بزنم جاده خاکی
و
سورتمه شأن وشخصیتم را
بکشم بیرون
از انبار گوشه حیاط

تا
دوتا دوتا لباسهای گستاخی را
بپوشم
راند آخر هم
یک ژاکت بلند کلاه دار
بکشم روی همه ی
خودم نبودن
یا نه
شاید واقعا
اتفاقا
خودم بودن!

آستینهایم را بالا نمیدهم
تا
نوک انگشتانم
یخ بزنند
و
همه ام گرم بماند...

حس خوبی است...

میخواهم
بگذارم
این اسب اصیل پارسی
یورتمه برود
روی واقعیات دوروبرم

خط قرمزش فقط
آن
مانع بلند نجابت است
که
حتی
این حیوان خوش تراش محبوب
باز حتی!
قصدِ
 پریدن از رویش را هم ندارد!

نجیب و نجیب زاده!
امشب
فقط آمده ایم
کمی
سرکشی کنیم

او یورتمه برود
دور از چشمهای خریدار
و
من
سورتمه سواری کنم
پنهان از نگاههای هرزه...

امشب قرار است به ما
مرزنشینان نجابت
خوش بگذرد
اگر البته
این غرق اندودِ سرخاب سفیداب 
پری خوش خرام مشکین پوش
را
به حجله بکشاند!

تا
روشنای تکلیف
غمزه آمدن های فلک
کشمکش عقربه های بیخود شده از خود
را
رام کند!

آتشی روشن میکنم
وسط
ظلمات
حیاط
و
همانطور نشسته
زل میزنم
به
رقص چوب جرقه های سرخ!

و
هرچند دقیقه
یک حبه قند
شیرین میکنم
کام نجیب کنارم ایستاده را...

من
آواز دوره گردهای سنتی پوش
اسکاندیناویایی را خوب یاد نگرفتم آخرش هم
اما
امشب
میتوانم
یکجورایی
ذاتی
یک دهان
بلند بلندش را
هوار کنم

هرچند شاید
فرداصبح
زن همسایه
لاشه ماشینش را که
بیرون کشید از حیاط خانه یشان
و
چشمش به من افتاد
وقتی باز میخواهم
زمستان را وجب کنم

شیشه را پایین بدهد
و
به تمسخر
بگوید
نصف شب
خواب ونیز میدیدم آقایِ...

صدای یکی از آن قایقران های آوازخوانش تا صبح
دم گوش مان بود آخر!

و
گازش را بگیرد و پوزخندش را گرم کند با بخاری ماشین...

مهم است؟
البته که نه!

چه کسی
میتواند
بفهمد
لذت
سورتمه و یورتمه پیمایی نیمه شب
نجیب و نجیب زاده را...

باید
تمرین
کنم
فرداشب
حتما کمی
از نت های ناموسی بومیان سرخ پوست
شمال کانادا
را
تصنیف زنم

چقدر
می تواند
مهیج باشد
حس دوئل یک
گوزن جوان با آن گوزن پیر
بر سر ریاست گله!

این همان قدرت خودمان است دیگر...

از همین حالا
میتوانم
عطر کاج ها و صنوبرهای کوهستان شمالی را حس کنم...
و
صدالبته
حس یخِ
برفای گل اندود
کنار رودخانه تند و تیز را...

ذره ای سرد و خیس
نوک دماغ م را قلقک میدهد...
ناخداگاه دست میکشم تا پاکش کنم...

همینکه از فکر می جهم بیرون
چشمم می افتد به
استیج
سطح روبرویم
از ورای رقص نور آتش افروخته
پری های لخت بلورین بدن
باله میروند
از حجله آسمان
تا
کف دستان گشوده من...

نگاهی به نجیب ساکت و آرام می اندازم

دهانش را آورده جلو
و
کف دستم را
زبان میزند...

حتما میخواهد دانه های برف را بخورد...

من هم سرم را میگیرم سمت آسمان
دهانم را بازمیکنم
زبان میزنم
کف دست شب
که
در حجله
زیبایی اش صدچندان شده است...

کمی دیگر باید شکیبا باشیم
نجیب...

تا این آهنگ لایت بر زمین بنشیند
و
ما
رقص اسکی مان را به رخ بکشیم...

هرچند
نجیب، نجیب است
و
من
تنها
نجیب زاده این اطراف

ولی
ما
فقط وقتی هایی نجابت داریم
که
آفتاب
خیسِ عرق
خود را از پشت کوه بالا میکشد
تا
آنگاه که
حتی زن همسایه هم خوابش سنگین میشود...

آن وقت
ساعت
سرکشی ماست...

یال نرم نجیب را نوازش میکنم
کمی آب روی خاکستر میریزم
ژاکت فایده ندارد
آن کاپشن پشم اندود دوست نداشتنی ام را
تن میکنم
با یک حرکت
خود را از کمر نجیب بالا میکشم
اول
یورتمه تو
و
بعد هم سورتمه من...

آرام دست میکشم کنار گردن نجیب
موافقی کمی گستاخ باشیم؟

تکان های شدید سرش یعنی
که
همراه خوبی است!

شروع میشود
دور زدن
تصورات شهروندان شهر
از
من

اوقات
کمی نانجیب بودن است...


  • منور الفکر

نظرات  (۱۸)

متن از آزادی می گوید یا از حریت؟
از نفس کشیدن در هوای آزاد می گوید یا از رهایی از قفس محجوریتهای اشتباه ذهنی؟
یا شاید از ذهنی که درگیری یک جانیه ندارد؟
!!!
یا شاید ..
پاسخ:
خوش آمدید...
---
یا شاید...
سلام
جالب بود.سرخاب سفیداب آسمان هم اشاره جالبی بود.البته من واقعا اهل شعر نیستم و هر از چندگاهی هم به دوستان این جمله من درآوردی را عرض می کنم که:«بیش از نظم با نثر بوده ام،نثر طنازی کمتری از نظم دارد و برای فهمیدنش کمتر باید منت کلمات را کشید»

به هر حال باید عرض کنم که طبع شاعرانه لطیفی دارید.این طبع قابل ستایش و صد البته تقویت است
پاسخ:
علیکم السلام
سپاسگذارم
  • نیک سرشت
  • خط قرمزش فقط
    آن
    مانع بلند نجابت است....



    بسیار عالی بود،
    مثل تمام ناب نوشته هاتان...
    درود بر شما!


    التماس دعا،
    یا حق.
    پاسخ:
    سپاسگذارم
  • سَـ ـداد
  • خط قرمزش فقط
    آن
    مانع بلند نجابت است....


    و نیز یاد رمان فال خون افتادم...!

    البته یاد کتاب نجیب!


    شما رمان خارجی هم می خونید!؟
    پاسخ:
    پاسخ در محضرتان ان شالله
  • باران نم نم...
  • سلام
    خیلی خوب بود؟!!!
    ...............
    پایه ی خوبی است؟!!!
    نمی خورد به وزن و کلاس متن...
    "همراه" واژه ی نجیبانه تری ست برای این متن!!!
    پاسخ:
    علیکم السلام...
    خیلی خوب ابتدایی را نباید از بنده بپرسید که!
    ---
    یعنی با واژه "موافقی" بالایی هم خوانی ندارد؟!
    ---
    سپاس از توجه تان
  • ...:: بخاری ::...
  • ته جمله بود این: امشب قرار است به ما مرز نشینان نجابت خوش بگذرد.

    اتفاقن من خیلی هم فهمیدم شکر خدا.
    پاسخ:
    قدم رنجه...
    خوش آمدید بانو...
    سپاسگذارم
    :))
    یادمان باشد فردا حتما،
    ناز گل را بکشیم
    حق به شب بو بدهیم
    و نخندیم دیگر
    به ترکهای دل هر گلدان!
    و به انگشت نخی خواهیم بست،
    تا فراموش نگردد فردا
    زندگی شیرین است!
    زندگی باید کرد.
    سلام دوستان
    آرزو میکنم سلامتیتون برقرار ، دلتون شاد ، غمتون کم ،
    لبتون خندون ، مهر و محبتتون افزون
    قلبتون از یاد خدا لبریز باشه
    من برگشتم ...
    پاسخ:
    علیکم السلام
    خوش آمدید بانو...
    یادمان باشد فردا حتما،
    ناز گل را بکشیم
    حق به شب بو بدهیم
    و نخندیم دیگر
    به ترکهای دل هر گلدان!
    و به انگشت نخی خواهیم بست،
    تا فراموش نگردد فردا
    زندگی شیرین است!
    زندگی باید کرد.
    سلام دوستان
    آرزو میکنم سلامتیتون برقرار ، دلتون شاد ، غمتون کم ،
    لبتون خندون ، مهر و محبتتون افزون
    قلبتون از یاد خدا لبریز باشه
    من برگشتم ...
  • ** معتکف**
  • ممنون
    پاسخ:
    همچنین...
  • محدثه انصاری
  • اگه قرار نیست دوباره بگید چرا؟ کشف کجا بود ؟ و اینجور حرفا

    سپید قشنگی بود فقط کاش کوتاه تر بود!
    پاسخ:
    خب بنده فقط پرسیدم چون متوجه نشدم منظورتان را از کشف...
    سپاسگذارم
  • حسین ناشناس
  • نانجیبی "بودن" دارد بیشتر
    تا دیدن
    پاسخ:
    سپاسگذارم
  • ** معتکف**
  • الان دقیقا هیچی نفهمیدم

    خب میتونید کمی درخور فهم منم بنویسید:)

    اصلا فهم من خودش سوژه بنویسید
    پاسخ:
    از حضورتان سپاسگذارم
    به به
    احسنت
    پاسخ:
    سپاس از حضورتان
  • کامران ...
  • سلام

    دل نشین بود و همچون نوبه های قبلی زیبا

    جوهر قلمِ دل و ذهنتان پُر برکت،ان شاءالله

    برقرار باشید
    پاسخ:
    علیکم السلام
    سپاسگذارم
    عالی بود
    خدا به قلمتون قوت بده


    التماس دعا
    پاسخ:
    سپاسگذارم
  • بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
  • سپاس از فراخوانی...
    پاسخ:
    سپاس از حضورتان
  • آویزون ...
  • چسبید به دلم
    پاسخ:
    قدم رنجه فرمودید...
    سپاسگذارم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">