مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قد کشیدن

سر سفره

پدر و مادر 


لقمه گرفتن

از

حلال های خیس از عرق یک مرد


موج زدن

اصالت

در

رگ ها


رفلکس

سپیدی نجابت

در

ناصیه


شناختن

حد و حدود

و

داشتن

قدر و قانون


بست نشینی

گاهیانه

در

اندرونی

و

خطابه خوانی

کم نداشته از رجز

هرزگاهیانه


این ها

هیچ کدام

اگر

بنشیند

بغل دست

یک سری خواستن های خاص

هرگز

نشان

از

هیچ عنصر نامطلوب و بروز هیچ ناخالصی و برهم خوردن توازن هیچ مرزی نخواهد بود


هول نکنید!


این چنین

به طرفة العینی گردن نکشید

به پشت سر

به راه آمده...


که

یا لقمه شبهناک قورت داده

یا

پای رفاقتی ناباب

ثقلین پوسانده

یا

در بالاپایین چاله چوله های بلوغ جامانده

و

نارس شده


نه!

پدر گرام

نه!

مادر عزیز


دلبند سرتاسر عمر شما

فقط

حالا بزرگ شده

و

این خواستن ها

حسابش

با

آن گوشه که همیشه برای شماست

توفیر دارد


اصلا جداست


اصلا

نهراسید

اگر

آن خواستن ها

خواسته شد

با

باید های دیگری سروشکل بگیرد


اگر

مکعب هنجارهای جوانی شما

در این

کلبه پرشروشور

کمی جابجا می شود


قرار نیست

حرمت ها بشکند


قرار نیست

حریم ها لگدمال شود


تنها

قرار است

قانون هایی در این خواستن ها

دیگرگون شود


قانون هایی

در

ادامه

و

در

موازات قوانین شما

نه

در مقابل...


هرگز

قرار نبوده است

اگر

عاقله دختر شما

جایی

مرد بودن های فردایش را دید

و

قدم پیش گذاشت


کمرت بشکند پدر


یا

اگر

بالغه پسرک تان

حد شناخت

و

در این حد دید و یافت


دلت بشکند مادر


این
امروز
شاید بزرگترین
دلهره و قانون نانوشته خون بست عرف ما باشد

آخرین پل
در
زندگی بعضی
که
اگر خرابش کنند با خواستن های خاصشان
دیگر
راه به آن سوی دره موهوم نداشته باشند

راهی برای
کنار هم ماندن و بودن

باید از نو شروع شود
و
در تنهایی خاص این خواستن های خاص

اما
گاهی
مسائل ساده تری هم هست

چیزی شبیه این
که
استاد ایران گرد خوش ذوق
بگوید

سختی دارد
مرد میخواهد
همراه محرم می خواهد

اما
بازهم نشد ندارد
اگر
تنها هم باشی
ولی
قوی باشی
صورتی نزنی در اوج مواقع خاصی که فراوان است

و
بعد که کمی حرف زده شود
بگوید
نه!
تو میتوانی

فقط
دو مسئله لاینحل است

خانواده ات
که
یقینا
تمایلی ندارند
به
ایران گردی های خاص با اکیپی از آقایان
-هرچند بقدر چشم مطمئن-
و
فلان مرکز
که
برای فرض های غرض مرض شان
پرونده خواهند ساخت
برای من
-هرچند با بودن بقدر یک عمر شناخت-

و
از آن روز
فکر میکنم
قدر عمر بچه ها را کجا نوشته اند
که
خانواده ها خوانده اند
و
اینسان
قانون نگاشته اند در پستوهای نادیدنی جامعه
که
گویی
هزاران سال
فرصت است مارا
برای
رفتن
دیدن

برای
زدن
رد سیب های سرخ فهم...

یا
حتی
برای داشتن فردا
کنار
آنکه محبوب فرازونشیب های ذهن توست


اصلا
برای
خیلی از خواستن های خاص
که
امروز
بیشتر ممنوع اند...


+
روزی
که از قبل اعلام شده بود کلاس رسمی نیست
و
بنده بی اطلاع بودم
جمع مان
کمی خصوصی شد
و
حرف ها هم...

استاد جایی از بحث
خیلی جدی
رو کردند به دخترهای کلاس
و
گفتند
اگر روزی چمرانتان را پیدا کردید
دست دست نکنید
بروید جلو!

و
آقایان
اگر غاده یشان را

خیلی روی این
درس پیشنهاد به شدت
گستاخانه
فکر کردم
برای من حل شد
ولی
آن پستوها...

این نکته را هم
متذکر شوم
که
اصولا
این پیشنهاد صرف دو جنسی است که گفته شد
وگرنه
برای
آنجلینا
و
برد پیت
کلا هیچ
عملیات ضربتی نیاز نیست
گاماس گاماس...

+
اینکه
هرگز آنچه هست را همه آنچه می توانست درست ترین باشد
نمی پذیرم

اینکه
نقد و پیشنهاداتم
همیشه
در کفه به شدت سنگین تر
به به و چه چه هایم بوده اند

اینکه
می خواهم
همه چیز را از ریشه بسازم
حتی اگر
لازم باشد
پیزاهای کج و منارهای جنبان اما کهن
را
بکوبم
و
دوباره از نو

اینکه
عرف را تحویل نمیگیرم...

هنوز
مطمئن نیستم
چقدر
برای این اجتماع
خطرناک و نامطلوبم...

  • منور الفکر

نظرات  (۱۵)

چقدر دلنشین...
پاسخ:
سپاسگذار
  • خادم الشهداء
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    با پوستر / تقرب با نوافل
    فرمایشات آیت الله حق شناس (ره)
    به روز هستیم
    به ما سر بزنید
    http://ammar-g.blog.ir/
    یا علی
  • خادم الشهداء
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    با پوستر / تقرب با نوافل
    فرمایشات آیت الله حق شناس (ره)
    به روز هستیم
    به ما سر بزنید
    http://ammar-g.blog.ir/
    یا علی
    حرفی برای گفتن بود

    یعنی بود

    اما انگاری حس آمدن در قالب الفاظ رو نداشتن

    واسه همین موند

    صحبت ها تا حدودی مورد پسند بود مثلا از جناب رسولان
    (وقتی دیر میای یه مطلب رو بخونی، این جریمش میشه که باید نظرات دوستان رو هم بخونی ببینی نظراتشون چی بوده! (یه جورایی حس فضولی هم میشه بهش گفت!) )
    پس خودتون معترف هستید که خوب نیست! یا نه این رو ضمیر ناخودآگاهتون نوشت ،که اگه نوشت همون چیزی هستش که من باهاش درگیرم
    ب نظرم شما من رو نفهمیدی که اینجوری نوشتی
    به هر حال دختر یا پسر فرقی نمی کنه امیدوارم بتونیم همدیگه رو بفهمیم و به خواسته های هم احترام بذاریم
    لازم نیست همیشه ما اون چیزی که ما "پدر و مادر" می خوایم به کرسی بشینه ، هدایت والدین باید خدا گونه باشه و بچه حکمش اینه : إما شاکرا و إما کفورا! اختیار افراد رو نباید ازشون گرفت حتی اگه سلطه ی حاکمیت برقرار باشه !!!
    البته تر همیشه والدین مقصرن تحت هر شرایطی!!!
    پاسخ:
    معترفم که خوب نیست
    منتها
    از آنهاست
    که دل است خب، دلش میخواهد...
    خاطرتان هست؟
    و
    این احتمالا یعنی همان ضمیر ناخداگاه...
    راستی
    بعضی فکرها خطرناکند و دودمان براندازها!
    مخصوصن
    عرف براندازی کشته شدن هم داره شدید
    برای همین باید کج دار و مریض سراغشون رفت و البته عرف های که اصالت ندارن ، البته تر عرف براندازی کار آسونی هست اینکه جایگزینش ی بی اصالت دیگه باشه هم کار راحتی هست اما رو به اصالت ساختن جامعه کار سختی بوده همیشه
    یعنی غلبه اصالت بر جمعیت جهل
    جمعیت جهلی که حرف حالیش نمیشه خیلی خطرناکه در افتادن باهاش بسیار
    پاسخ:
    حق...
    برای باکارا :
    جانا سخن از زبان ما می گویی نه دل ما! نه دل ما!
    حس بودن با خانوم ها! برای مردها و بالعکس ، دقیقن مثال شما اینکه میشه ایرانگردی کنن با همدیگه
    پاسخ:
    شما میفرمایید
    حس این جسارت عادی شده؟
    علیرغم اینکه شاید عملش چندان شایع نیست
    خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو بکنید!
    اما همیشه حرف رد شدن از عمل کردن بهش سخت ترِ
    اما اون جمع آقایانه ، اصن من متعصب ! آقا دوس ندارم بشنوم اوی من با آقایون غریبه رفته ایرانگردی! می خوام سرکوچه اشونم نبینه با این وصف Oo
    اینم اونی که خوشم اومد: ثقلین پوسانده
    اما دلیل این عادی شدن هم دلیلی غیر از اینایی که نوشتین داره ، اینکه چرا خانوما قبلن حیا می کردن برن دم در، در رو باز کنن اما حالا ...
    دیروز داشتم به این فکر می کردم درست کردن کوبه در زنونه و مردونه خیلی سخت تر از قرار دادن دو تا زنگ الکتریکی مردونه زنونه است " یعنی این دومی خیلی راحتِ ساختنش " برای هر واحد دو جور آهنگ گذاشتن اما ما این کار رو نکردیم واسه زنگامون واقعن چرا ؟
    به نظر من واسه ویلایی ها میشه انواع دیگرشم گذاشت، زنگ مخصوص کارهای اداری " مثلن اگه از پست اومده " زنگ دوستان و آشنایان یا تفکیک خانوم و آقا ، زنگ غریبه ها با تفکیک خانوم وآقا! اینجوری قدرت تصمیم گیری برای آدم هایی تنبلی مث من که حوصله جواب دادن ندارن هم بیشتر میشه :)
    پاسخ:
    "خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو بکنید!"
    واقعا از این صداقت سپاسگذارم
    ---
    اگر برای او ها
    من هایی وجود داشته باشد
    حرفی از ریسک تنها رفتن و عرف و اینها نیست دیگر
    میشود همراهی...

    مگر اینکه برای قبل از اوی شما شدن داشته باشید تعصب خرج کنید!
    ---
    البته بنده دلیلی براین عادی شدن ننوشته ام جز خواستن های خاص...
    ---
    به دفترچه راهنمای انواع نت ها، کنار آیفون هم بیاندیشید!
    سلام
    این جلو رفتن خوبه البته اگر به قول شما چمران و غاده بودیم
    که معمولا تنها بخش دوست داشتنی خودمان را می گیریم و می رویم مثل کلو و اشربوا و لاتسرفوا
    یکی خوردنش را می گیرد و یکی اسراف نکردنش را

    یاعلی
    پاسخ:
    علیکم السلام
    سلام

    من هم یک زمانی موافق بودم با خواستن های خاص...و غیر ممنوع بودنشان...

    اما تجربه کرده ام...

    و به شدت اکنون مخالفم با خواستن های خاص...و اتفاقا ممنوع اند...

    گفتید چمران...یادم افتاد سه طلاقه کردنش را...

    چمران وار ممنوع اند.
    پاسخ:
    علیکم السلام
    جانا سخن از دل ما میگویی ...


    اینسان
    قانون نگاشته اند در پستوهای نادیدنی جامعه
    که
    گویی
    هزاران سال
    فرصت است مارا
    برای
    رفتن
    دیدن
    ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ،
    ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ،
    ﺣﺎﻻ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ، ﮐﻪ [ او ] ﭼﻪ ﺯﺟﺮﯼ ﻣﯿﮑﺸﺪ
    ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﯿﭻ،
    ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ....
    ﺩﮐﺘﺮ ﻋﻠﯽ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ
    سلام
    استادتون حرف حق زدن
    اصلا تو این دوران خط شکنی لازم هست
    جرات انجامش رو همه داریم
    حداقل از خودم مطمئنم
    اما
    بحث اینجاست که چمران الان موجود نیست :))
    حرف زیاده
    خیلی حرف داشتم برای این پست ولی نمیدونم چرا دارم می بلعمشون
    :(
    بذارید از این پستا
    حال آدم رو خوب میکنه...

    بعدشم مگه تو دانشگاه شما هنوز جداسازی نشده کلاسای عمومی :/
    پاسخ:
    علیکم السلام

    از کلاسهای آزاد خارج از دانشگاه بود
  • باران نم نم...
  • یه کم تعریف می کردید از خودتون و نوشابه اُپن دِ دُر می فرمودید برای خودتون...
    عمو منوری دیگه!!!
    پاسخ:
    تعریف؟!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">