مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

هنوز دقیقا نمیدانم
باید آراسته بود
یا
باید خود بود...

کدام حق مخاطب است؟
کدام مرز اختیار من؟

آیا بزک همیشه فریب دهنده است؟
یا گاهی نشانه ای برای نخواستن...
نخواستن برای از دست ندادن!

اصلا چرا چیزی که هیچش پیدا نیست
را باید خواست؟!

چرا برای آنچه هنوز غیرواقعی است
اعتماد به نفس فروکش میکند
و
غم گینی دچار میشود؟!

مگر نه آنکه راضی به مشیت او باید بود؟
چرا اینهمه لنگ زدن پس؟!

به کجای این شب آواره
آویز کنم
قبای ژنده خویش را؟!

دل سنگینی های غریب م
ترسیدن های مکررم
به کسی نگفته ام
و
نمیگویم هم
اما
میشود نوشت
که
مقصر نخواستن های دوطرفه مان بوده

وقتی تو نخواستی من را
و
وقتی من نخواستم که نخواهی من را...

حتی هراس از فردای روزی که تو بخواهی مرا
که مشیت خدا را چگونه ملاقات خواهم کرد

همه چیز سخت تر است
سر خودمان را گرم میکنیم
با جامعه ای که دوستمان ندارند
با جسارتی بی بدیل خود را تحمیل میکنیم به اوقاتشان و پیرامونشان
اصلا به زندگی شان
اما
همین مای گستاخ
از پس نگاه همدیگر بر نمی آییم...

عجیب است که من از تو رو میگیرم
و
تو از من میگریزی...

ما که دچاریم به بودن هم
نه
ما که از اینهمه دویدن و گفتن و شنیدن
هلاکیم
چرا اینهمه دریغ آرام از هم؟!

همیشه هم آن طرف گرفتارتر است که صدایش در می آید
و
آن طرف محتاج تر خود را به قوت میزند!

اینهمه نمایش بازو گرفتن برای کیست؟
من؟!

من اصلا رقابتی با تو ندارم...
من که شکست را فریاد میزنم
چرا کوتاه نمی آیی تو؟!

یک روز می رسد که همین نفیر ناله ای ضعیف از ضعیفه ای مشتاق را نیز نخواهی شنید
اینهمه نمایش بی نیازی برای که؟ من؟!

امان از تو و نخواستن های نمادین تو...
اصلا از نخواستن های حقیقی تو...
اما
یادت باشد
همه خواستنی های این دنیا هم برای همه خواستنی نیستند...

من هستم که تو خواستنی شدی...
روزی من نباشم اگر
کجا پیداست که تو همچنان خواستنی باشی؟!

بگذریم اصلا...
نگفتی راستی،
حالَت خوب است؟!

  • منور الفکر

نظرات  (۱)

اجازه خانم
یه سوال
این پست که از معدود پست های قابل فهم شماست ، مخاطبش کیه اونوقت؟
پاسخ:
چون قابل فهم بوده، دیگه جوابش واضحه دیگه