مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

بنظرم

خوب است که در کنار بیانیه های به هنگام و شفاف و بی تقیه در دفاع تمام قد از انقلاب و تمام ساحت های اصولی و اسلامی اش

گهگاه

سری بزنیم به کافی شاپ های برگردانِ همان قهوه خانه های سابق و حالا استکانی چایِ ناب لاهیجان، ماگی نسکافه صهیونیستی! یا حتی کاپی قهوه برزیلیایی!

بنوشیم و سخت گپ بزنیم درباره تهدید ها و فرصت های انقلاب اسلامی عزیزمان که فقط و فقط به همت اندیشه، خلاقیت، فهم و تلاش ما

مقدر است که صادر گردد به قلوبِ مومنینِ آزادی در جهان...


شاید

وقتی صورت سرخ شده از گرماگرم مباحثه و رگ متورم شده گردن از مجادله احسن و مشت عدالت خواه گره شده از حتی به زبان آوردن جلوه های حقوق بشری استکبارمان را برای یک نفس عمیق به دیگر سوی میز و گعده چرخاندیم

یکباره

ندانیم و چشم در چشم جاسوس کنجکاو کاخ سفیدی شویم

و

بعد فردایش در صفحه نمایشگرهای کل دنیا، همه ببیند

جانِ "امید" وار به حنا های "تدبیر" نشانِ عهدبوقی بی رنگ شده

هی لب میگزد، هی کلافه دست در هوا میچرخاند، هی از سوالات خبرنگاران میگریزد، هی میخواهد یک چیزی بگوید، هی جانش بالا می آید

و

آخر سر هم یک تنکیو میبندد به ریشی نداشته شانتاژگران غول های رسانه ای دنیا

و

می رود پشت میز دفتر کارش مینشیند و یک تماس داخلی میگیرد و تا اویی که طلب کرده می رسد پشت گوشی یک خاک بر سرت با این اطلاعات جمع کردنت ی می گوید و گوشی را می کوبد روی میز وزرات خارجه ایالت متحده آمریکا

شاید اصلا این میز پرگزینه ترک هم بردارد و پایه های موریانه زده اش یکباره از هم بپاشد...


گهگاه لازم است وقتی توپخانه بیانیه های بی تقیه و تیزبین و شفاف تشکیلاتی مان چشم عقاب پنتاگونی را سوارخ میکند

ما

دورهم جمع شویم پشت میزهای خنگ و کوچک همین کافی شاپ های عقب مانده و اصلا چه گوشتی میشود به تن جاسوسک ابله وقتی روی میز ولایت فقیه سیدروح الله موسوی خمینی ورق میخورد...


گهگاه برویم رفقا

برویم قهقهه هایی سبکبال خودمان را مهمان کنیم


چقدر گزینه روی سطح صیقلی مغزمان داریم تا ناخن بکشیم روی آرشه های منحوس کاخ نشین های آمریکایی...!

هذا من فضل ربی...


آخ آخ یادم نبود!

اینجاهم هستند کسانی که بفهمند "جان" جان چرا هی لبش را میگزد، هی رنگ به رنگ میشود، هی پنجه اش لبه استند را میفشارد...


رفیق! کی برویم کافه؟!

  • منور الفکر

نظرات  (۳)

بدممان نمیآید بریم...
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    به نکات خوبی اشاره فرموده اید

    اینقدر درگیر می شویم در بعضی از مسائل که گاه خودمان و دیگران را از یاد می بریم!

    "باشد تا رستگار شویم"
    پاسخ:
    علیکم السلام

    و گهگاه آنقدر گرفتار خودمان و دیگرانیم که آرزو میکنیم یک نفر پیدا شود، مارا به یاد بالاتر بیاندازد...
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • رفیق! کی برویم کافه؟!

    تو هماهنگ کن ما میاییم
    :|
    پاسخ:
    نخلستان؟
    شهردخت؟

    البته نه...جاسوسا اینجاها نمیان، بریم ولیعصر؟
    جردن؟
    به اون بنده خدا بگید ما میایم شمرون اصلا...چطوره؟!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">