وقتی
توی منطقه
خواهران کم حجابم را می دیدم
خیلی درد میگرفت
دلم
ولی یقین داشتم
همانقدر که من
حق بودن دراین
بالوادی المقدس طوی
را دارم
آنها نیز دارند
چون همه ما
فرزندان این
انقلابیم
وارثان
آن خون ها...
اما
وقتی
چشمم به
پاهای شماها
افتاد
که روی همان
زمین
و
سایتی گذاشتید
که برادرم
مصطفی
و
پدرم
شهریاری
می گذاشت
خون شد
قلبم
هیچ توجیهی ندارد
این منطقه
واد مقدس
ماست
نطنز
فردو
اراک
و
.
.
.
وشما
از ما نیستید
نه از خون ما
نه از انقلاب ما
نه از دردهای ما
شما حق نداشتید
اینجا باشید
حق ندارید
دست هاتان
نباید به
سانتیفیوژهای ما میخورد
بچه های ما
باوضو
آنها را ساخته اند
باذکر
دکمه ها را onکرده اند
اینجا قدمگاه شهدای ماست
شما نباید اینجا
می آمدید...
حرف مانده:
کاش مانده بودی
مصطفی...
دلم درد میکند...
کجایی, همین الان؟
هنوز لبخند به لب داری؟
خداکند
اشکی نغلطد از چشمانت
دلم خون می شود
آن وقت...
کاش مارا
ببخشی...
توی منطقه
خواهران کم حجابم را می دیدم
خیلی درد میگرفت
دلم
ولی یقین داشتم
همانقدر که من
حق بودن دراین
بالوادی المقدس طوی
را دارم
آنها نیز دارند
چون همه ما
فرزندان این
انقلابیم
وارثان
آن خون ها...
اما
وقتی
چشمم به
پاهای شماها
افتاد
که روی همان
زمین
و
سایتی گذاشتید
که برادرم
مصطفی
و
پدرم
شهریاری
می گذاشت
خون شد
قلبم
هیچ توجیهی ندارد
این منطقه
واد مقدس
ماست
نطنز
فردو
اراک
و
.
.
.
وشما
از ما نیستید
نه از خون ما
نه از انقلاب ما
نه از دردهای ما
شما حق نداشتید
اینجا باشید
حق ندارید
دست هاتان
نباید به
سانتیفیوژهای ما میخورد
بچه های ما
باوضو
آنها را ساخته اند
باذکر
دکمه ها را onکرده اند
اینجا قدمگاه شهدای ماست
شما نباید اینجا
می آمدید...
حرف مانده:
کاش مانده بودی
مصطفی...
دلم درد میکند...
کجایی, همین الان؟
هنوز لبخند به لب داری؟
خداکند
اشکی نغلطد از چشمانت
دلم خون می شود
آن وقت...
کاش مارا
ببخشی...