مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

شهر

همان شهر است


همان قدر عزیز

همان قدر مهم


نزدیک تر می آیم

هرچه نگاه میکنم

نیست

چرا نیست؟

تابلوی دست سازت کجاست بهروز؟

پس کو آن جمعیت شهر

جمعیت کل ایران ت بهروز؟


نزدیک تر می آیم

نیست

من آن شیخ نحیف را نمی بینم

پای پُل ایستاده باشد

با قبایی که گُله گُله سوخته باشد

با عینک استکانی شیشه شکسته که با کش به سرش گیرش داده باشد


نزدیک تر می آیم

هست!


هم دیوار خانه ها زخمی گلوله هاست

هم نخل ها بی سَرَند

هم ماشین های زنگ زده گوشه کنار بیابان های هرجای شهر افتاده

هم

تک تیرانداز های دشمن

بالای بام

و

توی ایوان خانه ها

کمین کرده اند


صدای رگبار

از هرخانه ای که مجاور گذر من است

بگوش میرسد


اهالی شهر

اما

همه قدم زنان

خنده لبان

سرخوش رویان

یا در

پهنه خیابانهایند

یا در پاساژها

و

بازارهای جدید وقدیم

یا

می روند

که

دم غروب

را برسند کنار کارون و...


نزدیک تر می آیم

البته افتان وخیزان

گربه وموش وار

هرلحظه زوزه رَسامی ازکنارگوشم

خط داغی رسم میکند و میگذرد

تیروترکش است

که بدیوار و آدم ها و ... اصابت میکند

یا فرو میرود وخون فواره میشود

یا

کمانه میکند و درهوا جنون وار باله میرود...


بالاخره رسیدم

و

درتمام

راه

هرچه چشم دواندم

ندیدم

نبودند

نمیدانم کجایند

شاید

اینجا

بالاخره ببینمشان

پیدایشان کنم

تا دم خرخره ام گوله شده

از چرا و دادوفریاد و...

فقط دل دل میکنم

یکیشان را ببینم

فقط کافیست

دستم به محمد برسد

من میدانم و او


اصلا معلوم نیست کدام سوراخ پنهان شده اند


پایم را آرام میگذارم

داخل شبستان مسجد جامع...

آرام

تا دم در آرام نبودم

دویدم

اما

آنقدر متروک بنظر میرسد

این مسجد کوچک

که هول بَرم داشت

شاید

از دست بچه ها گرفته باشند مسجد را


یک جور غریبی شده است اینجا

اشتباه کرده بودم

دست دشمن نیوفتاده هنوز

هرچند

که در گوشه وکنار زاویه بازار مشرف به مسجد

هم مسلسل هاشان را کارگذاشته اند و آتش میریزند

اما

تک وتوک بچه ها

زخمی و لت وپار

افتاده اند


اسلحه هاشان هنوز دستشان است وبیشتر تکیه گاه وعصاشان شده

که فقط بشود بایستند


گهگاه تیری می اندازند

هرچند کور اما خب

داغشان نمیگذارد که کاری هم نکنند


میرسم به یکیشان

تقریبا دیگر از نفس افتاده

خون از همه جایش می جوشد


آخرکارش است

با آن هول خاص که ادم وقتی محتضر میبیند میگیردش

میپرسم

محمد کجاست برادر

چه بلایی سر بچه ها آمده

بقیه کجایند


با مانده جانش

تبسم بی جانی میزند

با سختی حرف میزند

گوشم را نزدیک می برم


می گوید:

بچه ها پخش شده اند

همه جای شهر

ولی زورشان نمیرسد

تعدادشان خیلی کم است

دستشان خالی شده


بطرف گوشه مسجد میروم

آخرین جعبه های مهمات خالی شده اند

اسلحه همان جوان را برمیدارم


خودم را میرسانم پشت یکی از سوراخ های گل وگشاد دیوار مسجد که جای خمپاره است

فایده ندارد

چیزی مشخص نیست


راه مناره را میگیرم

اینجا بهتر است

از این بالا

میشود همه شهر را دید


زانوانم سست شد

ستون های دود وآتش

از همه جای شهر

بلند است

صدای ضعیف جواب تیر به تیر

و

رگبار به رگبار

بسختی

از بعضی جاهای شهر بگوش میرسد


ولی

پیداست

آخر کار است


نمیدانم

چرا هنوز کمک نرسیده است


امام که تازه پیام دادند

"من نگران م...

امسال

سال فرهنگ است

سال مدیریت جهادی

سال عزم ملی"


پس چرا خبری نیست

نه نیرو

نه مهمات...


پایین می آیم

میخزم کنار همان سوراخ گل وگشاد دیوار


رادیو زهوار دررفته گوشه حیاط

دارد سخنرانی

پخش میکند


صدایش بازحمت می رسد

ولی میرسد


گوش تیز میکنم

حتما

امام خبر

نفس های آخر شهر را شنیده اند

حتما

پیام پاوه وار خود را تکرار کرده اند

حتما

دارند به کمکمان می آیند


ولی صدا شبیه

صدای امام نیست


دلم یکهو می ریزد

مثل

مثل رگبار تند باران


صدا

صدای رییس جمهور ومردانش است


"باسوادی در زمان حاضر

حضور آسان در فضای جهانی اطلاعات و اینترنت است


ما به دنبال مذاکره وگفتگوایم

شادی حق مردم ماست

نباید به حرکتهای ناشی از هیجانات شادی آور سخت بگیریم

مگر نمی بینید

ماهواره ایمان مردم را نگرفت

هویت ملی را نگرفت

مگر نمی دانید

ویدئو باعث شد

جوانان ما به مساجد وجبهه ها بروند وحماسه بیافرینند

مراجع در اعتدال ما جایی ندارند

ما مخالف فیلترینگ نت هستیم

ما مخالف ممیزی نشر هستیم

ما مخالف محدودساختن مطبوعات به حفظ شریعت و اصول انقلابی هستیم

ما مخالف قفل فرهنگ غرب در مملکت هستیم


ما بدنبال آچمز کردن اسلام وتشیع وانقلاب در ایرانیم..."


انگار دشمن هم میشنود صدا را

حتما آنها هم رادیو دارند خب

آخر صدای نحس هلهله یشان یک لحظه هم بند نمی آید



نمیدانم

ولی حس میکنم

روح وجسمم یک جا پودر شده و به باد میرود

خودم را حس نمیکنم


حتما مرده ام

ته دلم فقط یک دلواپسی مثل تکه زغال گداخته افتاده روی جگرم

و

میسوزد


نکند

بلایی سر امام بیاورند


پارازیت افتاده روی موج رادیو


چند لحظه بیسیم

بچه ها می افتد روی رادیو


لهجه دارد


اصفهان

شیراز

یزد

تبریز

قزوین

مشهد

قم

تهران

کرمان

سمنان

سیستان

کردستان

کرمانشاه

اهواز

آبادان


همه جا

همه جا

همه جا


وضع همه مثل مسجد جامع است انگار

پیام ها

که زور

صدایشان از لابلای خِرخِر و خش خش رادیو در می آید

صدای همه

شبیه

صدای آخرین بیسیم

بچه های گردان حنظله است

همه

دارند

سلام شان را به امام میرسانند

همه دارند با بغض میگویند

خدارا شاهد میگیرند

که چون حسین.علیه السلام. مانده اند و حالا از پادرآمده اند


تاریخ باز افتاده روی قوز لج تکرارش


یکتا

و

قاسمی

و

پناهیان

و

...

صدای التماسشان برای قطع نکردن بیسیم بچه ها

شبیه ناله های همت است پشت بیسیم گردان حنظله

بگو عزیزدلم حرف بزن

هرچه می خواهی بگو

فقط تماس را قطع نکن حرف بزن تورابخدا

ولی

بیسیم همه مثل ما

دارد یکی یکی قطع میشود


همه

انگار آن تکه زغال گداخته افتاده روی دلشان

همه فقط

نگران امام اند...


دلواپس تنهایی امام...


صدای تیروترکش ها کمترشده است

حتما

بچه ها کمتر شده اند...


این جا ایران است

همه شهرهایش خرمشهر شده است

بچه ها کم اند

ولی

هستند


همچنان سپر انسانی است 

و

ستون بیشمار 


توپ وتانک و

قلم و کتاب وروزنامه

دیش و آی پد و نت

وفیلم وسینما ونمایش

و راک و متال و پاپ

و دستمال سر و ساپورت و رژ

و الکل و کراک وشیشه و اکس

و...


هنوز بازار نفوذی و خائن ومنافق و آب به آسیاب ریزِ دشمن, داغ داغ است!


اما

قصه لیلایِ


امامِ امت

و

بچه ها


همچنان

تند تند

ورق میخورد

در خون می نشیند

و

برمیخیزد


چون مرغ پرکنده

در خون خود

می رقصد و می جوشد ومی خرامد و سماع می کند...


پرچم را با تنها جان مانده

میکشم بالای مناره

و

دیگر چیزی نمی فهمم

من هم

ماهم

تمام میشویم


اما شاید مردم روزی

عینک های دودی یشان را برداشتند

و

از  ورای آسمان دودگرفته شهر

درست هنگام صلاة ظهر و نجوای دور اذان

دیدند پرچم را

و

دانستند ماجرا را...


"تا شرک وکفر هست

مبارزه هست

و

تا مبارزه هست

ما هستیم..."


ما تنها نسل مانده از مقاومت مردمی هستیم!

و

دورمانده از مردم

آخر

مردم را دود گرفته و دود...


نظرات  (۲۰)

  • ...:: بخاری ::...
  • چقدر دوستش داشتم. چقدر... چقدر...

    برمی گردم و باز می خوانم.
    ممنون.
    یاعلی
    پاسخ:
    منت میگذارید براین خانه...
    دلم هوای بهروز مرادی کرده که تو جنت آباد قاطیه کلی سنگ قبر خاک گرفته دربدر دنبالش می گشتم...

    بند خوشی و کار و درس و .... پابندم کرده... خیلی رفتم اما هر چی بیشتر رفتم جز خستگی چیزی عایدم نشد... حالا تصور کن عاشق باشی راهی برای رسیدن به عشق نداشته باشی نای رفتن نداشته باشی اون وقت باید تک و تنها خدا خدا کنی...

    خدایا! کمک کن
    که پروانه شعر من جان بگیرد
    کمی هم به فکر دلم باش
    مبادا بمیرد...

    دوباره هوائی شدم یک سال و سه ماهه که ندیدمش... خیلیه ها
    پاسخ:
    برات وصل بخوام یا وصال؟
    بهروز هارو بخوام یا...
    -------------------
    خدایا! کمک کن
    که پروانه شعر "ش" جان بگیرد
    کمی هم به فکر دل "ش" باش
    مبادا بمیرد...
    ------------
    خوش آمدی
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دعوتید به حدیث صوتی
    :)
    پاسخ:
    زیارت شد...
  • آرمان بدیعی
  • سلام:
    شاید بخاطر قداست نام حسینیه کاخ سفید جای مناسبی نباشه ولی بالاخره وصیت اون شهید عزیز بوده.
    در مورد اون آمر به معروف حق با شماست. راستش طراحش بنده نیستم. خودم هم برام سوال بود که چرا کمی بی سلیقگی کرده اند.
    ممنون که به «اوج پرواز» سر زدید.
    پاسخ:
    تشکر ازحضور ولطفتان...
  • بانوی مبارز
  • عااااااااااااااااالی بود عاااااالی
    عیدتونم مبارک
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خوش آمدید...
    سلام همسنگر
    با مطلبی بروزم ...
    التماس دعا..یاعلی
    پاسخ:
    زیارت شد...
    بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند

    سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند

    بشریت چه نشستی که مسیحت آمد

    حکم توحید به آوای فصیحت آمد

    عید پیامبری رسول خدا مبارک
    پاسخ:
    برشماهم...
    عیدتون مبارک
    پاسخ:
    برشما هم...
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • سلام
    عیدتون مبارک
    ان شالله عیدی بگیرید
    التماس دعا

    اللهم صلی علی محمد و آل محمد

    :)
    پاسخ:
    برشماهم...
    عالی...
    محشر...
    بی نظیر...
    واقعن چسبید...
    دعا بفرمایید برای حال پریشان من.نیاز دارم به دعایتان.
    پاسخ:
    اللهم...

    شادی
    پروانه ای است

    که هر چه تقلا کنی
    نمی توانی آن را شکار کنی...

    باید آرام باشی
    تا روی شانه ات بنشیند

    شانه هایت پر از پروانه باد...
    پاسخ:
    آرامی پروانه وارم آرزوست...
    زیبا توصیف کردید آن روزها را خداقوت...
    سلام
    پاسخ:
    علیکم السلام
    -----------------
    آن زمان نبود
    این زمان بود
    تهاجم نرم
    جنگ نامرئی...
    ----------
    تشکر
    ...
    گاهی سکوت پرحرف ترین کامنت است!
    خیلی خوب بود.
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خوش آمدید...
  • خادم الحسین
  • التماس دعا
  • آرمان بدیعی
  • سلام: متن بسیاااااااااااار زیبایی بود! خیلی زیبا گذشته و امروز رو به هم وصل کردید. یکی نیست به اقای روحانی بگه شما که میگی ماهواره هیچ تاثیری روی مردم نگذاشته یه سری بی زحمت برید به خرمشهر بزنید ببینید دیگه اثری از شهر ایثار و مقاومت دیده میشه؟ تمام آثار جنگ را از در و دیوار شهر زدوده اند و گویا دیگر هیچ کس نمی داند زمانی برای آزادی این شهر چه عزیزانی شهید شده اند. بنده چند سال پیش که خرمشهر رفتم واقعا شگفت زده شدم از این همه تغییر هویت در مردم! امروز به راحتی دشمن با دیشهای روی پشت بام ها خرمشهر را تسخیر کرده و هیچ کس هم عین خیالش نیست!
    پاسخ:
    تک تیرانداز های دشمن

    بالای بام

    و

    توی ایوان خانه ها

    کمین کرده اند


    صدای رگبار

    از هرخانه ای که مجاور گذر من است

    بگوش میرسد


    اهالی شهر

    اما

    همه قدم زنان

    خنده لبان

    سرخوش رویان

    یا در

    پهنه خیابانهایند

    یا در پاساژها

    و

    بازارهای جدید وقدیم

    یا

    می روند

    که

    دم غروب

    را برسند کنار کارون و...

    --------------

    منظور همین بود...

    گذشته نیست

    امروز خرمشهر است وایران!

  • گلبرگ دانلود
  • سلام شهادت امام موسی کاظم(ع) را خدمت حضرت ولیعصر(عج) و شیعیان و محبین تسلیت عرض می نماییم. برای تبادل لینک به ما اطلاع دهید . یاعلی
    خرم شهر....خونین شهر
    سلام
    خیلی طولانی بود / سر فرصت میام می خونم .

    ***********

    آه هر چند غل جامعه بر پیکر داشت
    بر تنش باغ گل لاله و نیلوفر داشت

    مثل گودال دچار کمی جا شده بود
    فرقش این بود فقط سایه ی بالا سر داشت

    زحمت چکمه ی سنگین کسی را نکشید
    یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت

    لطف زنجیر همین بود که عریان نشود
    هرچه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت

    دختری داشت ولی روسری اش دست نخورد
    دختری داشت ولی دختر او معجر داشت

    یک نفر کشته شد و هفت کفن آوردند
    پاره هم میشد اگر، یک کفن دیگر داشت

    السلام ای بدن بی کفن کربلا
    سوره ی یوسف بی پیرهن کربلا

    ***علی اکبر لطیفیان***

    تسلیت ایام
    بسم الله
    اماما
    کجای غم تان را با یوسف فاطمه شریک شوم!!
    غل و زنجیر های دست و پایتان به هنگام شهادت را!
    یا سال های متمادی را که در دخمه ای به سر بردید
    به دور از شیعه و یاوری
    آجرک الله یا صاحب الزمان
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خوش آمدید...
    ----------------------
    آجرک الله بقیة الله
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • "باسوادی در زمان حاضر
    ....

    خوشم اومد خب همه رو به هم وصل کردید
    پاسخ:
    همه چیز را آقایان بهم ریخته اند
    خداکند بشود وصلشان کرد و بعضی جاها(توافق ژنو وکتب ضاله و...) آب رفته را به جوی برگرداند...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">