فکرمیکنم
به اینکه
اگر من
جای موهایت بودم و این طور یله و رها میریختم روی پیشانی ات
اگر من
جای چفیه ات بودم و اینطور محرم، سپیدی گردنت را میان دستانم پنهان میکردم
اگر من
جای اسلحه ات بودم و اینطور مطمئن و راحت خودم را به شانه هایت آویز میکردم
اگر من
جای انگشترت بودم و اینطور هرلحظه انگشتم قلاب در انگشتت می ماند
اگر من
جای...
ببین نفسم!
اصلا اگر من جای بازوانت بودم
هرلحظه تنگ در آغوشت میکشیدم
اگر جای لبان مهربانت بودم
هر لحظه هزاران بوسه می نشاندم
بر تمام پیکرت...
من اگر جای قدم هایت بودم عزیزدلم!
گمان میکنی
اینهمه زود میتوانستی برخیزی
اوج گیری
و
اینهمه فاصله بیوفتد بین ما؟
من اگر بودم
یقین تو هم هنوز بودی...
شاید برای همین است
که من نبودم
تا بتوانی بروی تو...
کاش خدا به قدر تو اینهمه دوستم داشت
ای
ینظر الی وجه اللهِ من...