اینکه ساکتیم
و
تو
برای خودت در این لجنزاری که ساخته ای
دائم الجولان شده ای
نه به این سبب است
که
ما را لال توانسته ای ساخت
و
نه به این علت
که
ما را همراه نموده ای
و
نه به این خاطر
که
ما را مغلوبِ هراس گردانده باشی...
نه!
ما پاسخِ وزوزهای مزاحم تو را
در
میدان کارزار مشغول دادنیم...
بالواقع
بکلمتین:
جهزوا ملاجئکم...
فقط!
روزهای تو نیز
رو به پایان است
رویِ سیاه مانده به زغال را چه میکنی؟!
ان راه الستغنی
+
امان از وقتی که آدم حس میکنه مستغنا شده!
اونوخته که دیگه نمیفهمه هر جی اعتبارداره از ولی داره!
اونوخته که خیال ورش میداره فک میکنه جایی خبریه!
اونوختیه که با کله میخوره زمین تا بفهمه هیچی نیس و اگر اعتباری داره بواسطه ی ولی هست!!!
++
این روزا شده مایه ی اعصاب خوردکنی و حرص دادن!!!
خدا به راه راست هدایتشون کنه که نمیفهمن یا خودشون رو زدن به نفهمی که دومی احتمالش بیشتره متاسفانه!