خوب میدانم
چه درد جانکاهی دارد
اینکه
هم سنگری پرخاطره ات
که
در برهه هایی وجودش بسیار هم
مفید و دلگرم ساز بوده است
و
موجب خدمت به جبهه اسلام
بفهمی
حواسش پرت شده
و
شاید
حواسش را پرت کرده
و
جان کلام اینکه
شاید دیگر سخت بشود
که
باز همان حساب های قدیم را به همان قوت رویش بازکنی
اما
مهم این است
که
تو نترسی
از این کم کم تنها شدن
و
مهمتر اینکه
یکهو به خودت نیایی و ببینی
راهت از همه جدا شده
و
تنها ماندی
و
در واقع آنکه زده به جاده خاکی
تو بودی نه دیگران...
از خدا بخواه
لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتناه را
و
بخواه
ربنا ثبت اقدامنا را
و
بخواه
"اعوذ بالله" را "مِن" همه چیز جز خودش...
+
هی
توی چشمهای من نگاه کن!
نترس
قوی باش
توکه از اولم میدونستی
آخرش
این راه رو باید تنها رفت
هرکس
فقط با خودش...
تنهایی
گاهی بزرگترین نعمت اهل فکر
البته به تلخی دارو