مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

معنویت عقلانیت عدالت

مکتب انقلاب

مبدا انقلاب
امام"خمینی" بزرگوار است
حرف او را حجت بدانید...

امام خامنه ای حفظه الله

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

همیشه ناز است

و

لبریز از طنازی


بعضی وقت ها

اما

جور دیگری خوردنی است


بعضی وقت هایی

مثل امشب


همیشه

براحتی توانسته ام

زیبایی اش را در هر رنگ و نقشی

تصور کنم


امشب اما

یک جور دیگری سرشار شدم از فرط ملوس شدنی که میشود شد...


رکعت آخر نماز فرادایم

دیدمش

که

از آخرین صف تازه پخش شده نماز جماعت جدا شد

و

آمد نشست کنارم


سلام را دادم

و رفتم

سجده ی مناجاتی که نخواستم طولانی شود

وقتی او حضورش حاضر است


سر بلند کردم

دستی بصورت کشیدم

و

چون اکثر اوقات نگذاشت

چون تمام این چندسالی که دیده ام خوبی ها را گاهی چطور روی هوا می قاپد!


سلام کرد

و

جوابش با صورت چرخیده من بسمتش

همه شکفته شد

در چشمانم که میدانم برق زد

و

خنده پرذوق بی اختیارم

که

میدانم پراز لذت بود


گاهی آبنبات های شیرین و کوچک و گرد هم

میشود که کنار دستت بنشینند

و

برای دلت خودشان را نوچ کنند...


من این بستنی میوه ای چسبناک ملوس

را

وقتی آن گلبهی خوشرنگ را به تن کرد...


دلم یک گاز بزرگ از یک هلوی شیرین خواست...



+

کاش بعضی رفتارها

در ملاعام ملت

خیلی مسئله نبود

تا

میشد آنطور که باید، شکرگزار این نعمت خوشمزه شد...


+

دارم فکر میکنم اصلا یک

لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیمِ ناقابل

خواندم به او یا نه؟!


+

دلواپس سفری ام

که

میدانم میخواهد آبنبات وار نوچ شود وسط حیاط پراز آینه و کبوتر و برق های زرین...



+

هوس آبنبات کسی را نمیشود داشت

نمیشود که یعنی نباید...  

                                                                                                            .محافظ     


+
اصلا
آبنبات را می چپانند در دهان
که
جایش امن باشد
تا هم مجال تصاعد شیرینی اش فراهم گردد
و هم
دهان آب افتاده اغیار
چشم هوس نچرخاند...

+
اصلا تر اینکه
هر دهانی نمی تواند طعم هلو را بچشد
یعنی
اگر دهان تان آبنبات باز باشد
از مزه هلو محروم است...

+
و
اصلا تر تر هم اینکه
آبنبات های هلویی
اغلب در زرورق هایی ظریف محفوظ اند
تا
آن زمانی که چوبک شان سپرده میشود در دستی مطمئن!
آن هم اصولا به بهایی درخور...

آبنبات هلویی
به مجرد حضور در دهانی که مجال تصاعد شیریرنی اش را فراهم میکند
می بایست در حفاظی عمیق تر از زرورق های پیشین سکنی گیرد
چرا که توان شکرسایی اش از قوه گی به فعلیت رسیده است
و ناگفته پیداست
که
جز توان آن دهان علت دیگری ندارد...

این نیاز متقابل
لذتی است که حفاظت اش و خصوصی سازی اش لاجرم است
و
عجبا از دهان هایی که آب نبات های دهنی خودشان را به اشتراک زبان زدن های رهگذران می گذارند!!!
و
عجب تر از آبنبات هایی
که
تن و جان شان لیس آباد هر نه دهان که زبانی است
و
عجب تر تر اینکه
هرگز طعم هلویی در کار نیست

اینان آب نبات هایی با طعم لجن اند
که
مشتری هاشان رنگ شِرِک دارند...

  • منور الفکر

نظرات  (۱۶)

سلام
به نظرتون چطوری میشه به صورت مجازی بیان کنی که چقدددددددددددر کیــــــف کردی از خوندن یه مطلب؟
اگه راهشو بلدید بگید تا برای این مطلب به کار ببندم

یاعلی
پاسخ:
علیکم السلام
متوجه شدم...سپاسگزارم
آبنبات‌های با طعم لجن زیاد شده‌اند انگار؛ چشمان مسلح می خواهد تا آبنبات‌های با طعم لجن را پس بزنی و یک آبنبات واقعی پیدا کنی!
  • ...:: بخاری ::...
  • دوباره ^__^
    پاسخ:
    سپاسگزار...
  • باران نم نم...
  • سلام بر مادر محجوبه؛
    ایشون دو زیستن!!!
    هم عمو منورن!!!
    هم دل نوچه خانوم!!!
    دیگه شما ببخشیدشون...
  • باران نم نم...
  • دل نوچه کنایه بود از تکرارش در اکثر متنهایت!!!
  • باران نم نم...
  • آبنبات هلویی هستیم ما الآن یعنی با این اوصاف متصوره ی شما؟!!!
    پاسخ:
    برداشت آزاد!
  • باران نم نم...
  • خودم چشمت کردم...
    گفتم چه عجب کم نوشته...
    کاملش کردی جهت حالگیری...
    پاسخ:
    عذر تقصیر...
    عاقا آبنبات سوغات شهر ماست :)
    پاسخ:
    شهر بابرکتی دارید...
    عالی بود طعم هلویی این پست
    آقای شقایق هم خوب تکمیلش کردند...
    واقعن بعضی آدامسند !!
    فقط بجوی شان و بعد از بندازیشون دور
    ولی آبنبات انقدر باهات میمونه که تهشم توی دهن خودت حل میشه..
    پاسخ:
    هلویی که باشد
    حتی اگر حل هم شود
    مزه اش تا ابد می ماند زیر زبانت...
  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام
    بعضیاشون آبنبات نیستن
    آدامسن انگار

    دو دقیقه بیشتر طعم ندارن
    بعدش میشن مثله دمپایی

    هر چی بیشتر میجوی
    بیشتر حالتو بهم میزنه

    آخرشم جاش سطل آشغاله
    پاسخ:
    علیکم السلام

    الحق آدامس بیشتر به طعم لجنی ها می آید...
    سپاسگزارم استاد...
    یا کریم
    سلام بر شما

    من امروز ، ده سال قبل ...
    این عنوان یک مسابقه وبلاگ نویسی است که همه می تونن توش شرکت کنند. من توش شرکت کردم و دوست دارم دوستان وبلاگیم بیان و نظرشونو بگن چه تو وبلاگ خودم چه تو صفحه ی مسابقه (لینک مسابقه تو وبلاگم هست )
    منتظر حضورتان در خیاط خانه هستم

    راستی بسیار زیبا بود پست و تامل برانگیز .این یکی رو راحت تر از بقیه خوندم و فهمیدم .
    راستش اولش فکر کردم آبنبات تو سطور ابتدایی(قبل بعلاوه اول ) یعنی دوست مومنی دوست داشتنی در مسجد یا خانه و در کنارت . اما بعد مفهوم آن برایم تغییر کرد شاید هم جنسیتش!

    رنگ شرک بسیار جالب و طنز آمیز کرده بود شعرو...
    راستی ما با این عنوان هایی که باران نم نم گاه و بی گاه به شما میده نفهمیدیم بالاخره شما "عمو "منوری یا دل نوچه "خانوم "
    !!!
    رستگار باشید
    اللهم عجل لولیک الفرج
    پاسخ:
    علیکم السلام

    بانو نم نم خودشان می بایست پاسخگو باشند...
    آبنبات رو نباس گذاشت هوا بخوره. مگسا زیادن این روزا.
    چقدر حرف و مطلب داشت این پست...

    ولی همگی در پس پرده!

  • هیئت مجازی کتاب
  • سلام

    دعوتید به ریشه ها

    http://heyateketab.blog.ir/post/232
    پاسخ:
    علیکم السلام
  • باران نم نم...
  • سلام دل نوچه خانوم
    قشنگ بود...
    خیلی...
    دل ماهم نوچ شد برای نوشتتون...
    یاعلی علیه السلام...
    پاسخ:
    علیکم السلام
    دل نوچه؟!
  • ...:: بخاری ::...
  • (^______^)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">